مادیارواژهنامه آزادمادیار از دو کلمه ماد + یار تشکیا شد است و به معنی های:دوست دار قوم ماد و یا یاری رسان قوم ماد، می باشد
جرق آفتابواژهنامه آزاد(مشهدی) جَرق آفتاب؛ آفتاب سوزان. مثال:«دِ جَرق افتو ویستیدَ.» یعنی در آفتاب سوزان ایستاده است.
الفشواژهنامه آزاداَلَفش در گویش مشهدی به معنی چسبناک و یا محلی که با ریختن شیره قند یا شکر یا شربت به حالت چسبناک درآمده است.
شورهواژهنامه آزاددر لهجه مشهدی به معنای آویزان شدن مایعات غلیظ مانند شیرهجات یا عسل از دهانه ظرف یا قاشق میباشد. مثال: مواظب باش عسل «شوره» نکنه!