مضروبواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تایک، تایِ یکم. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". "تایک" خوانده می شود "تا - یک". برای نمونه، در گزارۀ 15 = 5 * 3،
مضروب فیهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تادو، تایِ دوم. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". "تادو" خوانده می شود "تا - دو". برای نمونه، در گزارۀ 15 = 5 * 3،
عربدهواژهنامه آزاد1. داد و فریاد همراه با ستیزه جویی و پرخاشگری 2. حالتی که بعد از خوردن مشروب الکلی زیاد برای کسی پیش می آید و او را به داد و فریاد و رفتار ناروا وا می دارد
ناوانواژهنامه آزاد(نف ، ق ) در حال ناویدن . || جنبان . نوان . ناونده . شهرستان طوالش استان یکم ( گیلان ) . در 4 کیلومتری هشت پر و 3 کیلومتری خاور شوسه هشت پر به آستارا 1026 تن سک
حصار پائینواژهنامه آزادروستایی است جزء شهرستان دماوند. واقع در هشت هزارگزی جنوب دماوند و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ تهران به مازندران .ناحیه ای است واقع در دامنه و سردسیر. دارای 408 ت