مشتکی عنهواژهنامه آزادمتضاد شاکی؛ متهم کیفری که از او شکایت شده است، کسی که شکایت کیفری علیه او در دادسرا و سپس دادگاه مطرح می شود.
مشتیواژهنامه آزادسوراخی به اندازه یک مشت که در دیوار ایجاد شده جهت قراردادن یا مخفی نمودن اشیا در آن مردی که به بلوغ عقلی و معرفتی رسیده است و از خود گذشتگی و جوانمردی های زیا
مُشتیواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخی که در دیوار ایجاد شده و در قدیم برای مخفی کردن اشیاء از آن استفاده می شده است و یا برای قرار دادن تیرهای چوبی برای ساخت چوببست.
کلوئیرواژهنامه آزادکِلوِئیر-مشکی که در آن کره نگهداری می کنند.این مشک ویژه، به خودی خود توانایی نگهداری کره تا چندین سال را دارد.