حق المارهواژهنامه آزادجواز خوردن میوه درخت خرما یا سایر میوه ها برای فردی که از کنارش عبور می کند(مشروط برآنکه اولا به قصد خوردن نرفته باشد ثانیا میوه ها را خراب نکند)
لانتانواژهنامه آزاد(لان تان) | LanTan مذاکره کنندۀ قهار، فروشندۀ باهوش، کسی که در امور خریدوفروش بی نظیر است. در ایران باستان:سرگروه فروشندگان را در بازارهای بین المللی و بزرگ "لا
پروتکلواژهنامه آزادصورت جلسات مجالس سیاسی که برای مذاکره و رسیدگی در امری منعقد شده باشد. (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیمان. برای نمونه "پروتکل های ارتباطی" به پارسی می شود
کنگازواژهنامه آزادکلمه مرکب از کنگ و آز هست که آز معرب آژ میباشد و به معنی محلی برای پوست انداختن مار گویند. [ کَ ن گ] آز محله ای در اصفهان قبل از اسلام که به نو ثروتمندان معرو