المانواژهنامه آزادمعنی کلمه اِلمان با توجه به مورد استفاده متفاوت است مثلا در ریاضیات به قسمتی از یک دستگاه که خواص همان دستگاه را به طور کامل یا جزئی داشته باشد اِلمان دستگاه می
بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.
دایزهواژهنامه آزاداین کلمه تشکیل شده است از دو لفظ دایی + زه که معنای خاله را میرساند با این تفاوت که دایزه به خاله های مسن وسن بالا گفته میشود و اکثرا به خاله مادری و خاله پدری
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند