مارواژهنامه آزادمادر - اصطلاح گیلکی مادر در لهجه ی دزفولی این کلمه مخفف شده ی مادر است همچنین به حیوان خزنده،مار،نیز گفته میشود.
مارالانواژهنامه آزادمحلی است در جنوب تبریز که قبلا در آنجا آهو زیاد بود و مردم آهو را گرفته و می فروختند.در زبان محلی آهو:یعنی مارال و امروزه این محل به مناسبت خرید و فروش آهو به م
شیلاواژهنامه آزادآسمان زیبا، جنتی، خوشبخت، مسرور کننده، مقبول، خوشحالی، با برکت در هندی الهه آب فارسی سفره طعام
لیلاواژهنامه آزاددل تاریکی شب، هنگامی که ماه در آسمان نیست. دختر مسروق -همسر امیرالمومنین حضرت علی (ع) دختری که در شب متولد شده است بلند همچون شب