زمین مستواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای زمان آباد از توابع باغ بهادران) آیِش؛ زمین کشاورزی که مدتی در آن کشت نشده و آماده برای کشاورزی است، یعنی خاک آن حاصلخیز و قوی شده است.
شقواژهنامه آزادشَقْ (shagh) در گویش گنابادی یعنی ایستادن و بلند شدن آلت تناسلی مردانه ، مست شدن و برانگیختگی شهوت || شِقْ:(shegh) در گویش گنابادی یعنی حالت چهره ، ظاهر
بگریواژهنامه آزادعنوانی که به شاهزادگان و بزرگان قوم و یا نجبای قوم یا قبیله داده میشود. فرمانده ی سپاه مست - از خود بیخود شده - مستی عارفانه امیر قبیله ای کوچک 1-فرمانده ی قبیل