ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها
سر انداختنواژهنامه آزادحرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال . سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کرد
بگریواژهنامه آزادعنوانی که به شاهزادگان و بزرگان قوم و یا نجبای قوم یا قبیله داده میشود. فرمانده ی سپاه مست - از خود بیخود شده - مستی عارفانه امیر قبیله ای کوچک 1-فرمانده ی قبیل