عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته
نائیجواژهنامه آزادناییج، واژه ایست که به مردم ساکن در روستای ناحیه از توابع بلده نور مازندران گفته می شود . این روستا از جاده چالوس از سه راهی پل زنگوله به مسافت حدود 75 کیلومتر
چهل زرعی عربواژهنامه آزادچهل کشاورزی که عرب بودند؛ نام یک روستاست. (به گفتۀ افراد قدیمی روستا، زرعی در این جا به معنای زارع است و منظور زرع واحد مسافت نیست.)