موتلفهواژهنامه آزاد( صفت) مونث مؤتلف. دایر. موتلفه، یکی از دایره های عروضی، شامل هزج و رجز و رمل. مثال از بحر هزج: مکن زین پس نگارینا بمن بر این جفا کاری، مفاعلین مفاعلین مفاعیلن
اندامکواژهنامه آزادبخش های متفاوت ازسلول که هریک وظایف خاصی ازجمله پروتئین سازی،سم زدایی و...رابرعهده دارند.
سیوندواژهنامه آزادسیوند روستایی با قدمت و زبانی متفاوت در استان فارس از توابع شهرستان مرودشت. از جمله روستاهای بسیار قدیمی که بیش از 2500 سال قدمت دارد تنها روستایی است که فرقه ب
المانواژهنامه آزادمعنی کلمه اِلمان با توجه به مورد استفاده متفاوت است مثلا در ریاضیات به قسمتی از یک دستگاه که خواص همان دستگاه را به طور کامل یا جزئی داشته باشد اِلمان دستگاه می
