مسامحهواژهنامه آزادکاری است خارج از برنامه اصلی جهت روحیه بخشیدن مسامحه بعیارتی صرف وقت روی کارهای غیر مهم با صرف نظر کردن از کارهای مهم تعریف کرد.مثال انجام نرمش کوتاه بجای انجام
مسامحهواژهنامه آزادکاری است خارج از برنامه اصلی جهت روحیه بخشیدن مسامحه بعیارتی صرف وقت روی کارهای غیر مهم با صرف نظر کردن از کارهای مهم تعریف کرد.مثال انجام نرمش کوتاه بجای انجام
ماس ماسکواژهنامه آزادهر چیزی که اسمش را ندانیم. ماسماسک همان Moscow made است که آذری ها نیز به آن مازگامت گویند. وسایل ساخت مسکو، که ایرانیها اسمشان را نمی دانستند، موسکومید نامیده
سارواژهنامه آزاددر گویش گنابادی یعنی لوس و مامانی ، پاستوریزه ، بی بخار ، رام و بی خطر. || نوعی پرنده
انوواژهنامه آزاد(غرب ایران؛ کرمانشاه و ایلام و ...) اَنو؛ پس. این کلمه از اوستا گرفته شده است؛ برای مثال، شخصی به شخص دیگر می گوید:«انو بابا و مامان کو؟» یعنی پس بابا و مامان ک