مادگوواژهنامه آزاد(گلپایگانی) گاو ماده؛ دشنامی است که برای صدا زدن کسی در حالت عصبانیت استفاده می شود.
هلاکو خان مغولواژهنامه آزادهلاکو یا هولائو معروف به هلاکو خان یکی از چهار پسر تولی خان و نوهٔ چنگیزخان بود. مادر و نیز همسرش هر دو عیسوی مذهب بودند. مادرش زنی عیسوی مذهب موسوم به سرقویتی
زنگلاچوواژهنامه آزادزنگوله به چوب،اصطلاحی است در لهجه ی مردم دامغان که به معنی زردآلوی نارس یا چغاله است
نائیجواژهنامه آزادناییج، واژه ایست که به مردم ساکن در روستای ناحیه از توابع بلده نور مازندران گفته می شود . این روستا از جاده چالوس از سه راهی پل زنگوله به مسافت حدود 75 کیلومتر
فرمولواژهنامه آزاددیسول. از "دیس" (فرم، شکل، چون تندیس، مَهدیس) و پسوندِ "اول، اوله، آله" (چون پنجول، زنگوله، بزغاله) رویهم به چَمِ "دیسۀ کوچک، شکلِ کوچک".