ودله مرگواژهنامه آزاد(سنگسری) وُدِله مرگ؛ آب موجود در برنج یا غذای دیگر که به جای بخار شدن، جذب مواد شود و موجب وارفتن و شل شدن غذا شود.
مرنگواژهنامه آزادواژه مرنگ در زبان لری بختیاری رواج دارد و به معنی بیماری این واژه در اصل خوزی عیلامی است زیرا واژه های خوزی در لهجه لرزبانان (لرهای لرستان وکهگیلویه وبختیاری وخ
مرغ نیم بسملواژهنامه آزادمرغ نیم کشته .در وقت کشتن و ذبح حیوانات باید نام خدا را یاد کرد و نیم بسمل حیوانی است که هنوز نام خدا ( بسم الله ) را به تمامی در ذبح او بر زبان نیاورده اند ، ی
اندرکوواژهنامه آزادآسی یا کلافه کردن. به فتح الف، سکون نون، فتح دال و سکون راء. در اصل اندر کوه است یعنی درون کوه. گویی فرد به خاطر فرار از آزار و رنج به کوه می گریزد! مثال:بس است
مره یا مرواژهنامه آزاددر زبان کردی جایی را گویند که آب از آن سرا زیر شود . مانند مریوان ، که شهری در کردستان است به معنی مَرَ+او+ بان محلی که سرا زیر شدن آب را در خود نگاه بانی می کن
سامرندواژهنامه آزاد(کردی) پادشاه جوان؛ نام کوهی در کردستان در نزدیکی مهاباد. (کردی) پادشاه جوان؛ برگرفته از نام سام در شاهنامه. (کردی) اسم کوهی در مرز ایران، عراق و ترکیه. || در