مرغ نیم بسملواژهنامه آزادمرغ نیم کشته .در وقت کشتن و ذبح حیوانات باید نام خدا را یاد کرد و نیم بسمل حیوانی است که هنوز نام خدا ( بسم الله ) را به تمامی در ذبح او بر زبان نیاورده اند ، ی
شهجانواژهنامه آزادلغت نامه دهخدا شهجان . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف شاهجان است که لقب مرو باشد و آن شهری است مشهور در خراسان . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ): خبر او به مر
روهندهواژهنامه آزاددر ایران شرقی واژه ravantah که امروزه روهنده roohandeh خوانده میشود به معنای شاه king ، دارای دستور، صاحب امر، بوده که شکل دیگر واژه Mravantah (مرو=دستور-فرمان-
مروشینواژهنامه آزادمروشین از دو کلمۀ مرو و شین درست شده که هر دو نام یک نوع گل است که فقط در آن مناطق به وفور یافت می شده به همین علت ان را مروشین نامیده اند. نکته اینکه این گلها
برسامواژهنامه آزادقوی تر از آتش بسیار فروزان ودرخشان barsam ، پسر بیژن از پهلوانان شاهنامه برسام نام فرزند و فرمانده بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید. بدو گفت برسام کای