مره یا مرواژهنامه آزاددر زبان کردی جایی را گویند که آب از آن سرا زیر شود . مانند مریوان ، که شهری در کردستان است به معنی مَرَ+او+ بان محلی که سرا زیر شدن آب را در خود نگاه بانی می کن
ریکواژهنامه آزادریک در شاهنامه چند بار آمده است و بزرگان درباره ی آن دیدگاه نوشته اند و گروهی بر این باور هستند که به معنای شادمانی و بخت نیک است و گروهی آن را ویحک عربی می دان
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
زامبیواژهنامه آزادمرده ی متحرک، موجود بی انگیزه، علی السویه، بی شور، تهی از احساس، آلت دست، عروسک دست دیگری،
بهنواواژهنامه آزاد(پیشنهاد کاربران) بِهنَوا؛ آواز عالی و بهتر، خوش آهنگ تر. (پیشنهاد کاربران) متضاد بینوا. صاحب زندگی مرفه، مالک مال و نوای بهتر. ساخته شده از کلمۀ به (بهتر) و
هزوهواژهنامه آزادمرزه با نام علمی Satureja bachtiarica به خانواده labiatae تعلق داشته و در ایران دارای 14گونه گیاه علفی یکساله وچندساله است که در نواحی غربی وجنوب غربی ایران ونی