مدامواژهنامه آزادبه عنوان قید در زبان فارسی می تواند معادل با "یکریز" در نظر گرفته شود. پیوسته، گاهی نیز به معنی باده آمده
آزگارواژهنامه آزادمداوم، پشت سر هم، کامل، تمام. اصطلاحاً به معنی لعنتی ، بی فایده ، بی حاصل ، از دست رفته ، حرام شده
مانیتورینگواژهنامه آزادMonitoring به معنای "آگاه بودن از وضعیت سیستم از طریق بررسی مداوم" است. واژه ی جایگزین "نظارت"
مرغ آمینواژهنامه آزاد(فولکلور ایرانی) نام فرشته ای که پیوسته در پرواز است و مدام آمین می گوید و هر دعا یا نفرینی که به آمین او برسد مستجاب می شود. (در شعر معروف نیما یوشیج، مرغ آمین
پارانویاواژهنامه آزادانگلیسی (Paranoia یا paranoid schizophrenia) در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد،