مدیرهواژهنامه آزادپیشنهادم برای هیئتمدیره: گردانندگان، گرداننده، گروه گرداننده، جمع مدیران، گروه مدیران
پوست دال مدرهواژهنامه آزاددر زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
پوست دال مدرهواژهنامه آزاددر زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
حسابرسیواژهنامه آزادحسابرس شخصی است برون سازمانی که توسط هیئت مدیره به عنوان حسابرس وبازرس قانونی انتخاب وبرای تطابق عملکرد مالی موسسه دریک سال مالی ویا چنددوره مالی گنجانده می شود
قاینواژهنامه آزادنام شهری است در خراسان. شهرتش به زعفران و زرشک است. مسجدی تاریخی دارد. ناصرخسرو از آن به نیکی یاد کرده. خواجه نصیر سال ها در آن زندگی کرده و کتاب اخلاق ناصری را
وراویواژهنامه آزادنام بخشي از توابع شهرستان مهر (حدود 390 كليومتري شيراز واقع در جنوب استان فارس) وراوی برگرفته از "ور" به معنای نزدیک، کنار و "او" با حرف الف فتحه دار و حرف واو