مدارواژهنامه آزادپرگاره (پَرگارِه). برای نمونه، در پارسی مدار الکتریکی می شود پرگارۀ کَهرُبی یا مدار زحل می شود پرگارۀ کیوان. درود. به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان سر بزنید - م
دارجیلینگواژهنامه آزادنام شهری از کشور هندوستان واقع در ایالت نبگال غربی بین دو کشور نپال و بوتان این شهر در عرصهٔ بین المللی به خاطر صنعت چای و راه آهن دارجلینگ هیمالیا که یکی از بن
مهرمنواژهنامه آزادمهرمن:Mehrman ترکیب دو واژه مهر + بهمن مهر:Mehr دوستی و محبت – رحم، شفقت– آفتاب – نام روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی مهر MEHR:رحم، شفقت و محبّت (برهان قاطع) … پ
مؤونهواژهنامه آزادمخارج زندگی؛ خرج سالانۀ زندگی؛ سرانۀ هزینۀ زندگی یک نفر، از خوراک و پوشاک و مسکن و... (مؤونه در زمان پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) 20 دینار تعیین شده بود.) خرج -
مدارواژهنامه آزادپرگاره (پَرگارِه). برای نمونه، در پارسی مدار الکتریکی می شود پرگارۀ کَهرُبی یا مدار زحل می شود پرگارۀ کیوان. درود. به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان سر بزنید - م
heat sinkواژهنامه آزادگرماخور [از کتاب مبانی مدارات الکترونیکی د. روئین تن] (واژۀ پیشنهادی کاربران) تَفگیر.