سباروواژهنامه آزاد[س َ] (اِ) کبوتر؛ مثال: سبارو گرچه اوج چرخ گیرد/ کجا گردد رها از مخلب باز (رک دهخدا).
رانژهواژهنامه آزاد«رانژه کردن» اصطلاحی رایج در مراکز مخابراتی است. به عملی که طی آن شرکت مخابرات، برقراری ارتباط تلفن مشترک با اسپلیتر شرکت خدمات اینترنتی را فراهم می کند، رانژه
دفترکپیهواژهنامه آزاددفتری است که تاجر باید کلیۀ مراسلات (نامه نگاری ها) و مخابرات (مجموعۀ پیام ها و خبرهای راه دور) و صورت حساب های خود را به ترتیب تاریخ در آن ثبت کند.
مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
بادمجینواژهنامه آزادنام روستایی در بخش مرکزی شهرستان قزوین استان قزوین دارای نزدیک به 100 نفر جمعیت آب و هوای مطبوع و باغات میوه حاصل خیز . گویش اهالی آن ترکی ، فارسی و کمی کردی اس