محدثهواژهنامه آزادکسی که به علم حدیث آگاهی دارد از القاب حضرت فاطمه زهرا (س)، هم صحبت با فرشته ها 1)حدیث گو 2)زنی که در مورد او حدیث میگویند 3)کسی که با فرشته ها صحبت می کند ولی
قات زدنواژهنامه آزادعمل نوشیدن و خوردن تدریجی و آرام شیرۀ برگ گیاه قات که به عنوان مادۀ مخدر مصرف می شود. کنایه از گفتن سخنان بی ربط و بدون ارتباط با مبحث اصلی.
دویرستواژهنامه آزاددُوَیرِست:نام محلی در منطقۀ ری باستان که برخی آن را با طرشت کنونی تطبیق می دهند. برخی از محدثان شیعه اهل همین محل بوده اند و لذا به «دُوَیرِستی» معروف اند، مانن
مهرمنواژهنامه آزادمهرمن:Mehrman ترکیب دو واژه مهر + بهمن مهر:Mehr دوستی و محبت – رحم، شفقت– آفتاب – نام روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی مهر MEHR:رحم، شفقت و محبّت (برهان قاطع) … پ
خائیزواژهنامه آزادبه معنای سر سبز و متضاد پائیز ، از توابع اهرم استان بوشهر منطقه ای خوش آب و هوا در ضلع جنوب شرقی شهرستان تنگستان از استان بوشهر با اقلیمی متفاوت از هوای استان ب