عدد مختلطواژهنامه آزادشمارۀ همتافت a + ib که یک بخش آوَری (حقیقی) و یک بخش انگاری (موهومی) دارد. انبوهۀ شماره های همتافت را با C می نمایانند.
فرآیندواژهنامه آزادمراحل مختلف چیزی، پیشرفت تدریجی ومداوم، جریان عمل، مرحله، دوره عمل، طرز عمل، تهیه کردن، مراحلی را طی کردن، به انجام رساندن، تمام کردن، فرا گرد، فراشد، روند، فرا
دینصیواژهنامه آزاددینصی معانی مختلفی دارد از جمله: باهوش هوشمند- هوش دین نام محلی که در ان کسانی که با هوش و کنجکاو و پیرو اسلام و ادیان الهی می باشند و خدا را واحد و آفریننده ک
واهلشواژهنامه آزاد[فیزیک] واهلش به معنی برگشت یک سیستم مختل شده به حالت تعادل است. زمان استراحت. مثال:در فیزیک ماده چگال، زمان واهلش عبارت است از "میانگین زمانی" که الکترون پس ا