محاقلهواژهنامه آزادشهید اول:میوه ی چیده شده محاقله: [در اصطلاح فقه] فروختن گندم در خوشه که هنوز برداشت نشده به مقداراز گندم
محاقلهواژهنامه آزادشهید اول:میوه ی چیده شده محاقله: [در اصطلاح فقه] فروختن گندم در خوشه که هنوز برداشت نشده به مقداراز گندم
خودشیفتهواژهنامه آزادکسی که در گفتار و کردار خود، خویشتن را برتر و محقتر از دیگران می نمایاند و در گویش "گیلکی" با ضرب المثل"من مرا قربان!" مترادف است.
تز نویسانواژهنامه آزادتز نویسان (شغل)، تز نویسی، تز نویس یا محقق به فردی اطلاق می شود که در ازای دریافت پول پایان نامه یا تز دانشجویان را مینویسند.