time lagواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زمانلِک، لِکِ زمانی. از ریشۀ "لِک لِک کردن" به چَمِ "این دست آن دست کردن". هنگامی که دو چندی گیتیکی (کمیت فیزیکی) هم را دنبال
قازیاتانواژهنامه آزادروستای قازیاتان از دو بخش غاز و یاتان تشکیل شده است.غاز که همان پرنده زیبا میباشد وکلمه یاتان که در زبان ترکی به معنی محل خواب یا محل حضور است.در نتیجه غازیاتان
کرواژهنامه آزاد(لری)[kor] پسر، فرزند نرینه. (بختیاری) پسر. کلمه ی "کر"با تلفظ "kor" به شکل (ک+علامت ضمه+ر) در زبان بختیاری به معنای "پسر" می باشد.برای مثال کر بختیاری. [koer]
کنهواژهنامه آزادکُنه روسری مستطیل شکل زنان یاسوجی کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه
خنارواژهنامه آزادمحل ییلاقی و خوش آب و هوای روستای ایجرود سمنان قبیله «خِنار» یکی از قبایل بزرگ بخش مرکزی مازندران به ویژه سوادکوه است که ریشه های قومی و نژادی اش به قوم «الینای