محاقلهواژهنامه آزادشهید اول:میوه ی چیده شده محاقله: [در اصطلاح فقه] فروختن گندم در خوشه که هنوز برداشت نشده به مقداراز گندم
محاقلهواژهنامه آزادشهید اول:میوه ی چیده شده محاقله: [در اصطلاح فقه] فروختن گندم در خوشه که هنوز برداشت نشده به مقداراز گندم
واپاواژهنامه آزاد(بجستان) مراقب بودن؛ درگیر کسی یا چیزی بودن. مثلاً گفته می شود:«من به بچه واپا هستم». یعنی درگیر کارهای بچه هستم. (بجستانی) واپای کسی یا چیزی بودن:مشغول به کسی