مهرابواژهنامه آزاد(روستاهای گلستان و خراسان شمالی) محل طلوع آفتاب و محل تلاقی خورشید و آب. واژۀ ساخته شده از مهر (خورشید) و آب.
میر بهادریواژهنامه آزادمیر. (از ع ، اِ) مخفف امیر. (غیاث). امیر و پادشاه و سلطان. (ناظم الاطباء). نژاده . (زمخشری ). مخفف امیر، و میره مخفف امیره ... و از خصایص این لفظ است که به قطع
فندرسکیواژهنامه آزاددژبان یا دیده بانی دژ برگرفته شده از قلعه ماران که پایتخت ییلاقی اشکانیان بوده است.
مارالانواژهنامه آزادمحلی است در جنوب تبریز که قبلا در آنجا آهو زیاد بود و مردم آهو را گرفته و می فروختند.در زبان محلی آهو:یعنی مارال و امروزه این محل به مناسبت خرید و فروش آهو به م