قلعچهواژهنامه آزاد(قَلعَچَّه) در لغت به معنی قلعه کوچک است و در اصطلاح به معنی خانه مجلل و بزرگ. در کنایه به کسی که خانهای بزرگتر از شأن اجتماعی خود درست کند یا بخرد گفته میشود
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا
پروتکلواژهنامه آزادصورت جلسات مجالس سیاسی که برای مذاکره و رسیدگی در امری منعقد شده باشد. (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیمان. برای نمونه "پروتکل های ارتباطی" به پارسی می شود