سیاست کیفریواژهنامه آزادآن دسته از اقدامات حكومت و دولت در جهت پيشگيري از وقوع جرم و درمان و بهبود وضع مجرمان
آی. سیواژهنامه آزاد(IC) شبکۀ بهم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایۀ نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعۀ همجوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام
لیفرجانواژهنامه آزادنام دهی در شهرستان قیروکارزین واقع در جنوب استان فارس که در ابتدا کیفرگون و بعضاً نفلگون هم می گفتند، چون، به قولی، در زمان های قدیم محلی برای کیفر دادن افراد م