مذبورواژهنامه آزاد(ع) وزن مفعول از ریشه ذ ب ر؛ احتمالاً جعلی و وامگرفته از واژه فارسی «دبیر» و همخانواده با واژگان «دبیره، دب، دیوان، دیباچه، و شاید دفتر»، از ریشه فارسی باستان
زابراهواژهنامه آزادزابِراه شدن در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون رانده شدن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا شدن، بی خانمان شدن
لکواژهنامه آزاد(واحد شمارش) هرکرور ایرانی معادل پانصد هزار میباشد که " لک " معادل یک پنجم است. گویش لک ها. مردم لک زبان عمدتاً در استان های لرستان، کرمانشاه، ایلام، همدان و کر
کارتن خوابواژهنامه آزادبی خانمان؛ کسی که خانه و سرپناهی برای ماندن ندارد و مجبور است در فضای باز بخوابد، مثلاً در خیابان ها، درگاه ها، پارک ها، ایستگاه های مسقف اتوبوس، و هر مکانی که
کدیرواژهنامه آزادکدیر لغت نامه دهخدا کدیر. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رویان و رستمدار. هنگامی که ملک کیومرث بن بیستون (807- 857 هَ . ق ) اهالی رویان و رستمدار را مجبور سا