مال بندانواژهنامه آزاددر گذشته، در هر سه فرسخ، چند کمند اسب نگه می داشتند که هر کمندش، چهارتا بود و در آنجا، اسب های دستگاه های پستی را عوض می کردند. این منزل ها را مال بندان می گفتن
fickleواژهنامه آزاد[به نقل از فرهنگ هَزاره]: (صفت) [خلقوخو، هوا و غیره] متغیّر، بیثبات، ناپایدار؛ [شخص] دمدمی، متلوّن، دمدمیمزاج، هردمخیال
عبدالخالقواژهنامه آزادعَبدُالخالِق یا خالقو نام دانش آموز هزاره ای است که نادرخان، شاه افغانستان، را ترور کرد. او و هواداران نهضت اصلاحات امانی، در اعتراض به قطع و حذف اصلاحات امانی