متعهدواژهنامه آزاد[مُ تَِ عَ هْ هِ د] (عر. ص.)1.دارای تعهد که وفاداری به پیمان باشد 2.سوگند خورده برای وفادار ماندن به عهد
گشینواژهنامه آزادگشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
گمش آبادواژهنامه آزادگمش در زبان ترکی گوموش تلفظ میشود که به معنی نقره است از انجا که در گزشته دور در ان منطقه معادن متعدد نقره وجود داشته انجا را گوموشاوا نامیدند ولی در نگارش فارس
الیکاییواژهنامه آزادالیکایی نام ایل بزرگی است که درمناطق ورامین_گرمسار و فیروزکوه ساکنند این طایفه خود به زیرشاخه های متعددی ازقبیل شاه حسینی_قندالی_ گلینی_علیکاهی_قنبری_گیلوری_قشق
کسرقواژهنامه آزادک ِ س ر ِ ق: نام روستایی از توابع استان خراسان شمالی شهرستان اسفراین بخش روئین. در معنی و مفهوم و ریشه کلمه کسرق روایات متعدد وجود دارد لاکن نزدیکترین و ملموستر