فرافکنیواژهنامه آزادمنحرف کردن افکار دیگران از فکریکه ذر ذهن دارد ویا پوشاندن واستتار افکار خود با افکار انحرافی
زامبیواژهنامه آزادمرده ی متحرک، موجود بی انگیزه، علی السویه، بی شور، تهی از احساس، آلت دست، عروسک دست دیگری،