ماله کشیواژهنامه آزادقلب واقعیت ،تلاش برای خوب و زیبا جلوه دادن زشتی های موجود در اعمال خود و یا دیگران
بسیوارواژهنامه آزادبرابر و همارز مبالغه. صیغه مبالغه:ساخت بسیوار. نمونه:بسیوار آوردن/گفتن/کردن شایسته جایگاه داوری نیست.
واروواژهنامه آزاد(به فتح ر و سکون و) (فارسی هراتی، افغانستان) قرض را با وجه یا جیز دیگری مبادله کردن:«من مرد کار خود را به قرضی که از شما دا رم، وارو می کنم.»
کراواتواژهنامه آزادکروات یا زنّار (زُ - نّ) ، پارچه ای است که از زمان قدیم مسیحیان آن را به عنوان نشانه مسیحی بودن بر کمر یا شکم خود میبستند ، امروزه آن را به جای کمر بر گردن میبن
گونگواژهنامه آزادگَوَنگ یک صیغه مبالغه از گَو به معنای پهلوان است و گونگ به این ترتیب معنای بسیار درشت و دلیر می دهد و در خلاصه شدن تبدیل به کنگ و گنگ شده است که در این مدخل ها