133 مدخل
راکد ماندن
آشکار، روشن روشن زیبا زیبا اشکار آشکار،نمایان شده
آغاز، نقطه شروع
(مبطیء)کُند . کسی که آهسته می رود.
اشکارا ، پیدا ، روشن ، واضح روشن
ﻣﺒﯿّﻀﻪ:سپیدجامگان، پیروان مقفع (قرن۲) را گویند.
مبتدی
مبارزه با ظلم و ستم
مبارزه کرد ، پیکار کرد
مبارز , رزمجو ، دلاور