مادگوواژهنامه آزاد(گلپایگانی) گاو ماده؛ دشنامی است که برای صدا زدن کسی در حالت عصبانیت استفاده می شود.
مانداناواژهنامه آزاد1.واژهای عبری به معنای عنبر سیاه. 2.دانایی که دیگران را به دانایی وامی دارد. 3.ماندنی و نمیرا. 4.دختر آژی دهاک و مادر کوروش کبیر.
کماچهواژهنامه آزاد( اسم ) 1 - نانک شیرین که از آرد گندم و غیر آن و شکر پزند. 2 - تخته ای باشد گرد و میان سوراخ که بر سر ستون خیمه محکم کنند و چادر خیمه را بر روی آن کشند ( و آن ش
پازوکیواژهنامه آزادایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به
هشتجینواژهنامه آزادیکی از نقاط شهری شهرستان خلخال است که در در 37 درجه و 22 دقیقه و 14 ثانیۀ عرض شمالی و 48 درجه و 19 دقیقه و 23 ثانیه طول شرقی، در فاصلۀ 48 کیلومتری شمال غربی خلخ
هورامانواژهنامه آزادوجه تسمیۀ اورامان یاهورامان (هه ورامان): در خصوص کلمه «اورامان یا هورامان» از نظر لغت و ریشه یابی کلمات و سیر تاریخی و باستانی آن، نظریه های متفاوتی به دست آمده