مانداناواژهنامه آزاد1.واژهای عبری به معنای عنبر سیاه. 2.دانایی که دیگران را به دانایی وامی دارد. 3.ماندنی و نمیرا. 4.دختر آژی دهاک و مادر کوروش کبیر.
ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها
نربهواژهنامه آزاددر شهر بیدگل بر کمال سکونتگاههایشان دقت کامل داشته و میهمانان و رهگذران و خستگان و از سفر ماندگان و دراویش و....را از یاد نبرده و در سازماندهی عناصر شهری- روستا
کوروشواژهنامه آزادکورش کبیر؛ نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، پسر کمبوجیه _فرماندار پارس_ و ماندانا _شاهدخت ماد. || کورش صغیر یا کورش کوچک؛ نام پسر داریوش دوم هخامنشی که برای گرفتن
دین یارواژهنامه آزادقومی ایرانی اصل که بازماندگان ساسانی می باشند .که در ابتدا دین زرتشت داشتن و بعداً به دین اسلام مشرف شدند . دین یاران از روحانیون زرتشتی بودند که به نوشته اصطخر
ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها