ماشین بازواژهنامه آزادکسی که خرید و فروش و نگهداری ماشین را از روی عشق و علاقه انجام دهد نه از روی منفعت اقتصادی؛ به کلکسیونرهای ماشین (خودرو) هم گفته می شود.
ماشین حسابواژهنامه آزادآماره (آمارِه). در پارسی برای > سه واژه هست؛ شمردن (سبک)، آماردَن (میانه) و رایاندَن (سنگین). پس شایسته است که ماشین حساب را نه رایانه وَنکه (بلکه) آماره نامید.
ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها
مادیارواژهنامه آزادمادیار از دو کلمه ماد + یار تشکیا شد است و به معنی های:دوست دار قوم ماد و یا یاری رسان قوم ماد، می باشد
ماشین بازواژهنامه آزادکسی که خرید و فروش و نگهداری ماشین را از روی عشق و علاقه انجام دهد نه از روی منفعت اقتصادی؛ به کلکسیونرهای ماشین (خودرو) هم گفته می شود.
ماشین حسابواژهنامه آزادآماره (آمارِه). در پارسی برای > سه واژه هست؛ شمردن (سبک)، آماردَن (میانه) و رایاندَن (سنگین). پس شایسته است که ماشین حساب را نه رایانه وَنکه (بلکه) آماره نامید.
مداد نوکیواژهنامه آزادمداد خودکار-مداد ماشینی-مداد فشاری-اتود(اتوماتیک پنسل)-مداد ریزنویس-قلم ظریف نگار-قلم 5/7 دهم-مداد اتوماتیک-مداد ته پر-مداد سرپر-مداد دائمی.