مانداناواژهنامه آزاد1.واژهای عبری به معنای عنبر سیاه. 2.دانایی که دیگران را به دانایی وامی دارد. 3.ماندنی و نمیرا. 4.دختر آژی دهاک و مادر کوروش کبیر.
کنسیواژهنامه آزادمازندرانی (طبری)؛ روستایی در نزدیکی شهرستان آمل. نام یک روستاست. کنسی از دو کلمۀ کهنه و سی تشکیل شده است. «سی» واژۀ طبری قدیمی به معنای تپه است. نامگذاری روستای
کیمهواژهنامه آزاد(مازندرانی) کومه؛ کلبه های کوچکی که شکارچیان در محل های شکار دائمی می سازند، یا ماهیگیران در کنار دریا، یا کشاورزان در کنار مزارع بر پا می کنند. هر نوع کومۀ کوچ
موریواژهنامه آزاد(مازندرانی) عزاداری و ماتم برای مرده. || در انگلیسی هم، معنی فعل مورن (mourn) مشابه معنای موری است.