مادهواژهنامه آزادماده یک واژه پارسی است که برگفته از زبان پهلوی است . ماده در پهلوی بیشتر برای مواد بکار رفته تا جنسیت. نمونۀ پهلوی: مادیشت = مادّه اشیا ماتَک = مادّه اشیا ، ماد
مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
ماداکتوواژهنامه آزاداسم قدیم «دره شهر» در استان ایلام. شهری در استان ایلام که در زمان ساسانیان بنا شده و امروز به آن دره شهر می گویند. نام های دیگر:مهرجان قذق، سیمره.
سوبلیمهواژهنامه آزادماده ای است سمی و ضد عفونی کننده ای است بسیار قوی که در علم شیمی کلرور مرکوریک نامیده می شود.
سندلوسواژهنامه آزادنوعی ماده ساخته شده از صمغ درختان.که در قدیم ازان تسبیح و سایر محصولات می ساختند.
کلسترولواژهنامه آزادکلسترول ماده ای است از جنس چربی که در تمام سلول های بدن وجود دارد و در ساخت دیواره ی سلولی و برخی هورمون ها نقش مهمی را ایفا می کند. مولکول های چربی پس از جذب ا