مادگوواژهنامه آزاد(گلپایگانی) گاو ماده؛ دشنامی است که برای صدا زدن کسی در حالت عصبانیت استفاده می شود.
مهرمنواژهنامه آزادمهرمن:Mehrman ترکیب دو واژه مهر + بهمن مهر:Mehr دوستی و محبت – رحم، شفقت– آفتاب – نام روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی مهر MEHR:رحم، شفقت و محبّت (برهان قاطع) … پ
لیاواژهنامه آزادلیا” کلمه ای عبری بوده و نام دختر شعیب پیامبر است. دختری که بعد از بلوغ به عقد یعقوب پیامبر درآمده و مادر شش فرزند میشود.
زایور زیوواژهنامه آزاددر لری اندیمشک به معنای تولید مثل است یعنی فرایندی که در ان زایوران ( پدر و مادر ) در فرزند خود به زیویدن و زیستن ادامه میدهند . تولید مثل
بی بی گلواژهنامه آزاددختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سن
عزیزواژهنامه آزاد(اسم) (xānevāde) ۱. کوچک ترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آن ها است. ۲. (زیست شناسی) تیره. ۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل