مارواژهنامه آزادمادر - اصطلاح گیلکی مادر در لهجه ی دزفولی این کلمه مخفف شده ی مادر است همچنین به حیوان خزنده،مار،نیز گفته میشود.
مادهواژهنامه آزادماده یک واژه پارسی است که برگفته از زبان پهلوی است . ماده در پهلوی بیشتر برای مواد بکار رفته تا جنسیت. نمونۀ پهلوی: مادیشت = مادّه اشیا ماتَک = مادّه اشیا ، ماد
خاسروواژهنامه آزادخواست رو = مادر زن .... ( خاسرو ) کسی که روی خواستگار را زمین نمی اندازد و ایشان را به همسری دخترش می پزیرد.
حسورهواژهنامه آزادبه معنی پدر شوهر و مادر شوهر یا پدر زن یا مادر زن است این اصطلاح به معنی پدرخانم و مادرخانم یا پدرشوهر یا مادرشوهر به طور خاص و به افراد فامیل خانم یا افراد فا
خسورواژهنامه آزادخسور(خسوره) در زبان کردن به معنای پدر همسر است. در گویش فارسی دری به معنی پدر زن خُسوربیره به معنی برادر زن یا خواهر زن گفته میشود خُسور مادر هم به معنی مادر زن