مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
تلسکینواژهنامه آزادوقتی دست انسان به مربا یا خوراکی که حالت چسبندگی دارد,برخورد کند و چسبنده شود,می گوییم:دستت تلسکین شد. teleskin البته این واژه"تلسک" در لغتنامه به معنی خوشه کوچ
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
کاهیدانواژهنامه آزادﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﻳﺎ ﻛﺎﻳﺪﻭﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﻠﻴﺴﺎﺩ ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﻜﻮﻩ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ اﺭﺩﻝ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﺯ ﻛﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﻛﺎﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺩﺭ اﺻﻂﻼ