لالواژهنامه آزادلآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
لیلة الرغائبواژهنامه آزاد" لَیْلَةُ الرَّغَائِب" شب برآوره شدن آرزوهای بلند ، شب بردن ثواب بسیار،اولین شب جمعه ازماه رجب. "صلاة الرغائب" نمازی که دراولین شب جمعه ماه رجب برای رسیدن به ث
لیشواژهنامه آزاد"لیش "در زبان بختیاری به معنی زشت میباشد به لری بختیاری به معنای زشت و بد و آلوده است کثیف به دردنخور کثیف به دردنخور
لی ریوواژهنامه آزادلیمندا:فرشته ی تاریکی و لی ریو:ریو دختر . آونکی:موجود خاکستری و پدر لی ریو براکنو فرشته ی تاریکی . ریو دختر .
حوریدرق - جاهای دیدنیواژهنامه آزادزاغه و غار زیر زمینی آن بزرگترین و شاید بینظیر ترین غار در ایران و به جرات می توان گفت در دنیا است که هیچ کس از آن و زبیاییهایش خبر ندارد . این غار برای کسانی ک