دروشیدنواژهنامه آزادلرزیدن (پهلوی) دِروشیدَن، دِرَفشیدَن؛ لرزیدن از ترس یا سرما. (دروشیدن ویژه جاندار است، مثلاً برای زمین لرزه به کار نمی رود.)
tremblingواژهنامه آزادلرزیدن ، مرتعش شدن ، لرز، لرزه ، ارتعاش ، ترساندن ،لرزاندن ، مرتعش ساختن ، رعشه
نئوپرنواژهنامه آزادنئوپرن،ضربه گیر یا بالشتک، به قطعاتی گفته می شود که در محل اتصال دو قطعه نصب شده و از تخریب های ناشی از لرزه و جابجایی های محوری جلوگیری می کنند.