لاوهواژهنامه آزادبه معنی جوان در زبان کردی طایفه ای ساکن در شهرستان بیجار (کردستان) لاوه به معنی جوان در زبان کردی دارای آهنگهای سروده و خوانده شده در خصوص این واژه در زبان کردی
بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
لاوهواژهنامه آزادبه معنی جوان در زبان کردی طایفه ای ساکن در شهرستان بیجار (کردستان) لاوه به معنی جوان در زبان کردی دارای آهنگهای سروده و خوانده شده در خصوص این واژه در زبان کردی
بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
نوالیدنواژهنامه آزاداز نواله به معنای لقمه است یعنی لقمه لقمه خوراندن به کبوتر و بیمار همان گاواژ است در فرانسه
مضغةواژهنامه آزادمضغة. [م ُ غ َ] (ع اِ) پاره گوشت خام خائیده. مُضَغ. (مهذب الاسماء). پاره ای از گوشت و جز آن علقه و مضغه ؛ دشنامی است که کمی سن را نکوهند. دشنامی است که به جوان