لمبواژهنامه آزاد(لُمب) لهیب آتش، شعله لُمْبَ:(lomba) در گویش گنابادی یعنی کُلُفت ، بد اندازه و بزرگ ، چاق ، نامتعارف
لب نیاسواژهنامه آزادتیری چوبی که لبه بام یا بالکن های قدیمی، در جهت مخالف تیرهای اصلی خانه می انداختند.
شهجانواژهنامه آزادلغت نامه دهخدا شهجان . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف شاهجان است که لقب مرو باشد و آن شهری است مشهور در خراسان . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ): خبر او به مر
پرهانواژهنامه آزادلقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان خوش رفتار و دلیر؛ از نام های ایران باستان.