لمبواژهنامه آزاد(لُمب) لهیب آتش، شعله لُمْبَ:(lomba) در گویش گنابادی یعنی کُلُفت ، بد اندازه و بزرگ ، چاق ، نامتعارف
لب نیاسواژهنامه آزادتیری چوبی که لبه بام یا بالکن های قدیمی، در جهت مخالف تیرهای اصلی خانه می انداختند.
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
پرهانواژهنامه آزادلقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان خوش رفتار و دلیر؛ از نام های ایران باستان.