لفافەواژهنامه آزاددر فرهنگ معین:لفافە- ا لِ- آنچە چیزی در آن پیچیدە شود، آنچە روی چیزی بپیچند، کار پیچ- لفائف جمع
نگلهواژهنامه آزاد(جنوب ایران) واحدی از کالا با مفهومی وسیع تر از پالت و عدل؛ به این معنا که به واحد کالاهای بسته بندی نشده مثل یک شاخه تیر آهن یا یک شمش فلزی سنگین یا یک دستگاه
لفافەواژهنامه آزاددر فرهنگ معین:لفافە- ا لِ- آنچە چیزی در آن پیچیدە شود، آنچە روی چیزی بپیچند، کار پیچ- لفائف جمع