لرانواژهنامه آزادلُران، لُرها. لُر نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می کنند. گویش های زبان لری نزدیک ترین گویش های ایرانی به زبان فارسی اند و از نوادگان
مرنگواژهنامه آزادواژه مرنگ در زبان لری بختیاری رواج دارد و به معنی بیماری این واژه در اصل خوزی عیلامی است زیرا واژه های خوزی در لهجه لرزبانان (لرهای لرستان وکهگیلویه وبختیاری وخ
گزرواژهنامه آزادگَزَر؛ هویج، زردک. گَزَر؛ نوعی گیاه که برگ های آن شبیه به برگ هویج و ساقۀ آن شبیه به ساقۀ کرفس کوهی است و در حال حاضر (سال 1395) به صورت وحشی در کوه های اطراف ف
اشومواژهنامه آزادشوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده
مهداواژهنامه آزاد(عربی) مَهدا /mahdā/ اول شب، پاسی از شب، آرامش شب. در سوره های طاها و زخرف آمده است، به معنای محل آرامش (انا جعل لکم الارض مهدا). || نامی است برای زنان. || در گ