لرواژهنامه آزادبزاق دهان ، مخاط یا مایع لزجی که از فرج احشام بعد از وضع حمل می آید. لِر ّوک به کسی گویند که آب دهانش همیشه روان است لِر، آب دهان، بزاق، آبی که ناخودآگاه یا در
گنداییواژهنامه آزاد(لری بختیاری) گُندایی؛ نام طایفه ای از قوم لر بختیاری و ایل بهداروند (بختیاروند) است. گندا به معنی بزرگ و قوی است.
گلونیواژهنامه آزاد(لری، خرم آباد) نوعی روسری که زنان لر به دور سر می بندند و عمدتاً با رنگ مشکی و گل های قرمز و سپید طراحی می شود. (لری؛ خرم آباد) نوعی روسری که زنان لر (و گاهی ک
لرانواژهنامه آزادلُران، لُرها. لُر نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می کنند. گویش های زبان لری نزدیک ترین گویش های ایرانی به زبان فارسی اند و از نوادگان