مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
لا اله الا اللهواژهنامه آزادجمله ای که نشان از وحدانیت خداوند دارد و یکی از عبارات شهادتین مسلمانان است
سبلانواژهنامه آزادسبلان:سر آشیانه برف(تالشی یا آذری باستان). سبلان ترکیبی از سه واژه است که «سه» مخفف سر، «وه» یا «وا» یا «ور» به معنی برف که در کردی «فر» گفته می شود و «لان» به
جانعلی وندواژهنامه آزادجانعلی وند:نام سرسلله یکی از تیره های طایفه مدملیل راکی از ایل هفت لنگ بختیاری است.همچنین نام دهکده ای است در شهرستان اندیکا ( شهر آبژدان )، در گذشته این روستا
لالواژهنامه آزادلآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
اردبیلواژهنامه آزاداردبیل:اردبیل یا «آرداویل» یا «آرتاویل» که هم اکنون نیز در میان تالشی زبانان ویلکیج (نمین) و آستارا، «آرداویل» یا «آرده ویل» گفته می شود، همان «شهر آردا» یا «شه